بسمه تعالی

لزوم فهمِ موضوعات انتقال در هرمرحله از انقلاب اسلامی، به منظور رفع موانع انتقال

1. تعریف مفهومی موضوعِ انتقال، مبتنی بر حذف موانع انتقال، در هر مرحله از انقلاب اسلامی

تعریف مفهومی موضوع انتقال به صورت ساده می شود : در هرمرحله انقلاب با یک مانع خاص وبزرگ روبرو هست که مجموعه ی برنامه ریزی های انقلاب در آن مرحله باید معطوف به حذف آن مانع باشد و باید کار کرد بر روی موضوعی که آن موضوع عامل حذف آن مانع دراین مرحله می باشد.

بهتر است بایک تمثیل موضوع را توضیح دهیم.

1/1. اولویت بندی برنامه ریزی ها، با رویکرد دستیابی به موضوعات برطرف کننده موانع انتقال، در مراحل مختلفِ انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی مرحله ای است که در آن اختیار به دست فقهای شما افتاده است،اما آیا ضمانتی دارد که فقط با دردست گرفتن اختیارات توسط فقها، کشور اسلامی شود یا موانع دیگری هم وجود دارد؟ اگر  موانع را بشناسیم و اولویت های برنامه ریزی را ناظر بر حذف آن مانع - که با آن در این مرحله مواجه هستیم- بسیج کنیم؛ به موضوع برطرف کننده آن مانع دست پیدا کرده ایم، ومی توانید از آن مرحله انتقال پیداکنیم. مانع مرحله انقلاب اسلامی چه بود؟

2. عدم تبیین الگوی جایگزینِ رژیم شاه، مانع انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی

در خیلی از انقلاب ها اختیار به دست انقلابیها افتاد ، اماچون الگوی جایگزین نداشتن ،خود آن انقلابی ها کم کم به سراغ الگوهای موسوم دنیا رفتند. مانع این مرحله عدم تبیین الگوی جایگزین رژیم شاه بود.

2/1. تئوری ولایت فقیه، موضوع انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی

فرض ما این است که ما انقلاب کردیم برای اقامه کلمه ی اسلام، اگر امام خمینی(ره)تئوری تأسیسی خودش (ولایت فقیه) را برای حکومت بحث و گفت و گو، نمی کرد، ما به مرحله نظام اسلامی انتقال پیدا نمیکردیم.

1/2. تبیین تئوری ولایت فقیه و درک اجمالی مردم از این تئوری، عوامل مرتفع کننده عدم درک از الگوی جایگزین رژیم شاه

لذا امام خمینی(ره) یک کار اساسیشان تبیین ولایت فقیه در نجف ودرجاهای دیگربود . بحث حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه اجمالاً درک شد ومردم آنرا اجمالاً قبول کردند! یک درکی از جمهوری اسلامی پیدا کردند ، محور جمهوری اسلامی را اسلام میدانستند و به سمت تعاریف التقاطی دیگر ، نرفتند. لذا علت انتقال از مرحله ی انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی ، وجود این درک بود و تئوری ولایت فقیه ما را به مرحله نظام اسلامی انتقال داد.وگرنه ماازمرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام دموکراتیک یا نظام التقاطی دیکری انتقال پیداکرده و به مرحله نظام اسلامی انتقال پیدانمی کردیم.

بنابراین اولویت بندی ها و اصلی ،فرعی ،تبعی کردن امام خمینی(ره)درآن مرحله ناظر به تبیین و تثبیت مسئله ولایت فقیه بود .تئوری ولایت فقیه علت انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی بود. با تبیین تئوری ولایت فقیه مانع این مرحله؛ که عدم درک از الگوی جایگزین بود، برداشته شد.

3. عدم وجود نظام مفاهیمی و کادری کارآمد در حکومت اسلامی، به علت جدید بودن نظام اسلامی تشکیل شده

وقتی که نظام اسلامی تشکیل شد به دلیل جدید بودنش کادر کارآمدی نداشت و فهم افراد انقلاب هم به قدری بود که فقط اجمالاً به وسیله ی آن بشود نظام را سر پا نگه داشت.در بیرون از کشور هم اصلاً درکی از نظام اسلامی وجود نداشت ؛مثلاً وقتی می خواستند توضیح دهند که یک حکومتی در جلوی آمریکا قرار گرفته از اصطلاح ضد امپریالیسم ، برای حکومت ما که با آمریکا درگیر است ،استفاده می کردند. حتی در درون هم روشنفکران می گفتند ما ضد امپریالیسم هستیم.

پس در آن موقع نه نظام مفاهیمی داشتیم و نه کادر کارامدی که حداقل مسئولیت های اساسی را به عهده بگیرد.

4. تریبت یک سری نیروی اسلامی، مطابق با فرهنگ امام وانقلاب، علت تثبیت نظام اسلامی

لذا مجموعه حوادث امنیتی که در اول انقلاب ودر اوج خود جنگ تحمیلی و آن کوره ی 10 ساله ای که به وجود آمد باعث تربیت یک سری نیروی اسلامی مطابق فرهنگ امام و انقلاب تربیت شد . که آنها بوسیله ی مجموعه کارآمدی هایی که در مجموعه ی کار جنگ ایجاد شد ؛ مثل فرهنگ ایثار و شهادت،در جامعه علت تثبیت نظام اسلامی شد.

1/4. موضوع دفاع مقدس، عامل مرتفع ساختن عدم توانمندی داخلی برای استقرار نظام

همین که نظام اسلامی تثبیت شد زمینه برای اصلاح ساختارها شروع شده و ما وارد مرحله ی دولت اسلامی شدیم.پس موضوع دفاع مقدس که ما به فرموده ی امام راحل آنرا در رأس امور قرار دادیم مانع عدم توانمدی داخلی برای استقرار نظام را، برداشت .
لازم به ذکر است که در مرحله ی اول بوسیله ی تئوری ولایت فقیه مانع لیبرال دموکراسی و نوع نظام برداشته شد. یعنی اگر تئوری ولایت فقیه نبود در همان اول انقلاب ، با مانع لیبرال دموکراسی برخورد می کرد و آن مانع اجازه ی ورود اسلام و مبنای ارزشگذاری اسلام را قبول نمی کرد. پس با موضوع ولایت فقیه مانع لبیرال دموکراسی که نوع حکومت های موسوم آن روز در دنیا بود برداشته شد. و با در رأس امور قرار گرفتن دفاع مقدس مانع نداشتن کادری مسلط و پخته بر روی مبانی انقلاب برداشته شد یعنی با دفاع مقدس تثبیت شدیم.

3/1. برنامه ریزی مدرن، مانع انتقال از مرحله دولت اسلامی به مرحله جامعه اسلامی

بعد از تثبیت ما وارد مرحله ی سوم شدیم و می خواهیم مانع برنامه ریزی های مدرن که متأثر از مفهوم توسعه غربی است را برداریم.

5. موضوع ما در مرحله دولت اسلامی، توانمندی همه جانبه ساختارها

البته بعضی ها اینجا اشکال می کنند و می گویند این حرف که در مرحله ی سوم ساختارها را اسلامی ، می کنیم اشتباه است ؛ بااینکه در مرحله ی اول هم ما این کار را با ساختارها یی مثل جهاد سازندگی وسپاه انجام دادیم. جواب ما این است ما در مرحله ی دولت اسلامی ، موضوع ما توانمندسازی ساختارها، همه جانبه است اما در مرحله ی اول یک سری توانمند سازی بخشی قرار دادیم ،که فقط برای استقرار نظام بوده است. برای اینکه نظام مستقر بماند و نمی خواستیم در مرحله ی دوم به سراغ ساختار سازی برویم.نه اینکه صحبت از ساختار سازی نبود اجمالاً هم ،همه می دانستند که ساختارها باید تغییر کند ولی چون نظام هنوز تثبیت نشده بود و درگیر یک جنگ جهانی که همه دنیا به ما هجمه کرد است،قرار گرفته ایم همه ی توان فقط برای حفظ نظام است. و در مرحله تثبیت نظام اصلاً فضایی برای فکر کردن برای ترمیم ساختارها فراهم نیست.حتی اگر ایده آن هم بوده شرایط برای آن محیا نیست، که محقق بشود.لذا قطعاً آغاز مرحله ی دولت اسلامی بعد از جنگ تحمیلی، وبا آغاز امامت اجتماعی امام خامنه ای(مدظله العالی)با این شرحی که بیان شد،شروع می شود.

در مرحله ی سوم مانع پیش روی ما ،برنامه ریزی ضد مبنا است که در همه جای دنیا حکمفرماست. حالا وارد فضا و مفاهیم حاکم بر این نوع برنامه ریزی می شویم.

4/1. محوریت و اولویت قراردادنِ حذف توسعه غربی، عامل انتقال از مرحله دولت اسلامی به مرحله جامعه اسلامی

وقتی می گوییم «توسعه غربی»یعنی مجموعه مفاهیمی که منجر به برنامه ریزی مدرن میشود.اگر ما محور برنامه ریزی و فعالیت هایمان را برای حذف این مفهوم قرار دادیم، که حذف این مفهوم از نقد توسعه شروع می شود تا تولید الگوی اسلامی پیشرفت ؛ و آنرا جزء اولویت های برنامه ریزی هایمان قرار دادیم ، از مرحله ی دولت اسلامی به مرحله ی جامعه اسلامی انتقال پیدا می کنیم.

اما اگر این مسئله را در اولویت هایمان قرار ندادیم، یا برخی قرار دادیم و برخی نه ،انتقالمان دچار مشکل می شود.

لذا امام خامنه ای(مدظله العالی) در آغاز امامتشان بر روی مفاهیمی مثل عزت،حکمت ، مصلحت ویا مسأله عدالت تاکید می کردند و در حال نقد مفهوم توسعه به صورت مسئله محور بودند.

6. نبود فضای مناسب در اوایل انقلاب، عامل عدمِ طرحِ ضدیت توسعه با عدالت

به بیان دیگر در اوایل انقلاب اصلاً فضای این نبوده که به صورت مفهومی ضدیت توسعه با عدالت را مطرح کنیم ، اما به صورت مسئله محور این کار انجام می شد.مثلاً امام خامنه ای(مدظله العالی) بر روی یک سری شاخص ها مثل عدالت تاکید می کردند وموفق شدند ، آن شاخص ها را نگه دارند و زمینه ای را به صورت آهسته ،آماده کردند تا جامعه به این درک برسد که توسعه، ضد مبنا دارد حرکت می کند. حتی با این شرایط هم فقط یک عده ای متوجه شدند و عده ای هنوز دنبال دولت توسعه گرا و بزرگ ترین انحراف را، انحراف از توسعه و سازندگی می دانند.

7. بانک اطلاعات اسلامی، موضوع انتقال از مرحله جامعه اسلامی به مرحله تمدن اسلامی

وقتی ما وارد مرحله ی جامعه اسلامی شدیم و باید آهسته آهسته به مرحله ی تمدن اسلامی انتقال پیدا کنیم ؛ موضوع انتقال آن مرحله هم می شود بانک اطلاعات اسلامی.

1/7. شبکه گسترده پژوهشی، با موضوعِ پاسخ دهی به مسائل خارج از ایران، مبتنی بر الگو و معادلاتِ ایران، مفهومِ بانک اطلاعات اسلامی

بانک اطلاعات اسلامی ، یعنی (اجمالاً)یک شبکه ی گسترده ی پژوهشی است که موضوع کارش پاسخ دهی به مسائل خارج از ایران ، مبتنی بر الگو و معادلات ایران است.که بعد ها در آمد ارزی ما از این راه کسب می شود. یعنی انتقال همه ی بخش های دنیا مبتنی بر بومشان با توجه به ظرفیتشان.با بینش اسلامی و با ایجاد یک شبکه ی پژوهشی ،آموزشی خاص ،علت انتقال از مرحله ی جامعه اسللامی به مرحله ی تمدن اسلامی است.

ما در نقشه ی راه الگوی پیشرفت 4 موضوع انتقال داریم،که موضوعات انقلاب در هر مرحله در رأس امور است.

5/1. عدم توجه به موضوع انتقال، عامل زمینه ساز برگشت به مرحله قبل، در مراحل انقلاب اسلامی

یک خطر این است که اگر شما در هر مرحله موضوع انتقال را در نظر نگیرید، نه تنها به مرحله بعد انتقال پیدا نمی کنید ،بلکه در حقیقت زمینه را برای برگشت به مرحله ی قبل محیا کرده اید.لذا شما در فتنه ی سال88دیدید که به موضوع انتقال مرحله ی اول یعنی ولایت فقیه حمله شد و می خواستند موضوع انتقال مرحله ی اول را از بین ببرند. وحتی قانون اساسی پیشنهاد دادند و می خواستند تعریف حکومت را عوض کنند.و این به این دلیل است که شما جنگ را به یک مرحله جلوتر نبردید.

1/6. حمله به توسعه غربی در مرحله دولت اسلامی، عامل حفظ 2 جبهه فتح شده در مراحل قبلی انقلاب اسلامی

اگر ما در برنامه ریزیهایمان به توسعه ی غربی حمله کردیم،آنها مجبور می شوند با ما در آن مرحله مقابله کنند و 2 جبهه ی فتح شده ، همچنان حفظ می شود.

لذا کسانی که به موقع متوجه موضوع انتقال در این مرحله می شوند ،خیلی تکاملی تر از انقلاب دفاع می کنند.

می شود هم بدون توجه به موضوع انتقال ، از انقلاب دفاع کرد ،البته یک دفاع سطحی است.

8. حذف مانع سوم پیش روی انقلاب، به وسیله ی جدی گرفتنِ فرآیند تولید الگوی پیشرفت اسلامی، جهت حرکتِ نظام مبارک جمهوری اسلامی

برمی گردیم به سؤال اول ؛ جهت نظام مبارک اسلامی چیست؟

نظام اسلامی می خواهد شاخص های اسلامی را محقق کند ودر حال حاضر در مرحله ی سوم محقق کردن شاخص های اسلامی است و در حال حذف مانع سوم پیش روی انقلاب است و حذف مانع سوم وابسته به جدی گرفتن فرآیند تولید الگوی پیشرفت اسلامی است.این جهت حرکت ما است که باید به آن توجه کرد.

1/8. الگوی پیشرفت اسلامی، به معنای نظام معادلاتِ محقق کننده ی مبنا

سؤال دیگر ما این بود که تبیین مسئله ی الگوی پیشرفت اسلامی بر چه چیزی مبتنی است؟یعنی الگوی پیشرفت اسلامی چیست؟

که جواب می شود؛ نظام معادلات محقق کننده ی مبنا (تعریف الگوی پیشرفت اسلامی).

پس الگو یک تعریف پیدا کرد که در آن جهت اصل و در جهت ،مبنا اصل است.

اگر مانع سوم را در نظر بگیریم این نظام معادلات از نقد توسعه بدست می آید.

2/8. نقدِ توسعه عامل ایجادِ زمینه، برای تولید الگوی پیشرفت اسلامی

اگر ما شروع کنیم و مثلاً به ضریب جینی(که از مفاهیم مدرنیتی و در تعارض با شاخصه های اسلام است) حمله کردیم یا به ایده ی اول توسعه ، بعد عدالت حمله کردیم،« که امام خامنه ای(مدظله العالی) فرمودند: تئوریسین های اقتصادی به ما می گویند اول توسعه بعد عدالت ،اینجاست که من می گویم جای نوآوری است» و در حال حمله کردن به نظام نگرشهای جاده صاف کن برای نقد توسعه غربی هستند.

آنها (اقتصاددانان) می گویند اگر اول توسعه پیدا نکنیم و بخواهیم عدالت را اجراء بکنیم، چیزی برای توزیع نیست که با آن عدالت را حکمفرما کنیم در نتیجه میشود توزیع فقر. یا می گویند اگر دولت یارانه بدهد پول از بخش تولید خارج شده و می آید در بخش بازار، وقتی در بخش بازار آمد به معنای افزایش تقاضا است وبه معنای کاهش عرضه است که می شود ،تورم . با این نگرش ها به ما حمله می کنند، یا مثلاً می گویند هر چه کیک توسعه بزرگ تر شود سهم بیشتری گیر افراد می آید.

پاسخ ما این است که کیک توسعه ی آمریکا که از همه بزرگ تر است ،چرا سهم بزرگ بدست افرادش نمی رسد؟پس قیام والستریت چیست؟

باید از نقد ذهنی شروع کنیم تا برسیم به نظام مفاهیم. زیرا ساختارهای ما براساس مبنای توسعه کار می کنند. اگر توسعه را نقد نکنیم ، زمینه برای تولید الگوی پیشرفت اسلامی محیا نمی شود.

1/2/8. انواع نقدِ توسعه غربی

اما ما 3 نوع نقد داریم .

گاهی نقد ما از ریشه ها است؛ از مبانی فلسفی و روشی آنهاست، می گوییم علت اعتقاد آنها به توسعه بدلیل انسان شناسی آنها و تعریف آنها از انسان و جامعه و..است. این یک نوع تعریف و نقد است اما به دلیل طولانی بودن کاآمد نیست.

نقد دیگر این است که برنامه ها و ساختارهای توسعه را اصل قرار دهیم.مثلاً برنامه پنجم توسعه را نقد کنیم.این فرآیند به نسبت به نقد علمی کوتاه تر است اما اشکالش این است که مردم نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند.مضافاً به اینکه توان شما به اندازه ی مقابله با این جریان، نیست.

مجموعه جریانهایی که بر روی مسئله ی الگو فعال هستنند و فهمیده اند موضوع الگو تأسیسی است،اکثرشان یا از ساختارهای علمی شروع کرده اند ویا نقد ها را به سمت نقد ساختاری برده اند.

اما در نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی ، نقد ما از ساختارهای ذهنی شروع می شود.

پس 3 نوع نقد داریم:نقدساختارهای علمی،نقد ساختارهای عینی و نقد ساختارهای ذهنی. حالا به تعریف ساختارهای ذهنی می پردازیم.

9. مفهوم ساختارهای ذهنی یعنی ساختارهایی که باعث بسیج جامعه و مردم برروی موضوع انتقال می شوند

ساختارهایی که باعث بسیج جامعه و مردم بر روی موضوع ما می شود.و آن نگرش ها فارق از اینکه مردم روش هایشان را بدانند ،قابل تفاهم باشند.

مثلاً روشنفکران با نگرش اول توسعه بعد عدالت ، مردم را جهتدهی می کنند. متفکران توسعه با مردم به وسیله ی تمثیل صحبت می کنند نه از روش هایشان.

1/9. ساختارهای ذهنی به معنای نگرش هایی که جامعه را با خودش همراه کند

پس ساختارهای ذهنی آن نگرش هایی است که جامعه را با خودش همراه کند.البته ساختارهای ذهنی ریشه در ساختارهای عینی و علمی دارند ،ولی بریده ازآنها مردم را بسیج می کنند.

مثلاًاقتصاد دانی که شروع به صحبت با مردم می کند، به مردم نمی گوید که یک اقتصاد دان نهادگرا یا مکتب دیگری است وگر نه مردم با او همراهی نمی کنند .بلکه شروع می کند با یک سری نگرش ها و مثالها آنها رابا خودش همراه می کند. در حقیقت حمله به توسعه غربی نقد این نظام نگرشها و شکستن آنهاست.

لذا نقشه راه به فضل خداوند تعالی به زودی در دل مردم جا باز می کند،زیرا بالاخره جامعه باید با هر تئوری همراهی کند تا آن تئوری به ثمر بنشیند.

10. ارتباط با جامعه به وسیله ی مبانی فلسفی، یا مبانی روشی، عوامل قطع رابطه با مردم، و لزوم نگرش سازی برای ایجاد ارتباط با مردم

اگر با جامعه به و سیله ی مبنای فلسفی و روشی صحبت کنیم،ارتباط با مردم بکلی قطع می شود.حتی اگر برنامه ریزیهایمان را به صورت علمی انجام دهید و به قانون تبدیل شود ؛(یعنی تغییر ساختارهای عینی) باز هم نمی توانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم . لذا متفکران توسعه غربی هم وقتی می خواهند با مردم ارتباط برقرار کنند و آنها را با خودشان همراه کنند ،نگرش سازی می کنند .

2/9. عامل همراهی جامعه با جهت وتئوری مورد نظرِ ما، در گرو پذیرفتن نگرش یا همان چارچوب ذهنی

نگرش یک چهارچوب ذهنی است که اگر جامعه آن چهارچوب ذهنی را پذیرفت ،با جهت و تئوری شما همراهی می کند.این که شما میبینید 30 سال است که امام خمینی(ره)و امام خامنه ای(مدظله العالی) نگذاشته اند جهت انقلاب از دست برود ،به این دلیل است که مدام به نگرش های ضد جهت حمله کرده اند .

ما اسم این نگرش های بسیج کننده جامعه را به عنوان ساختارهای ذهنی تعریف کرده ایم.

11. به چالش کشیدنِ نگرش های غربی ها، عامل ایجاد فرصت برای زدن ریشه های توسعه غربی

اگر ما بتوانیم ،نگرشهای آنها را به چالش بکشیم،یعنی توانسته ایم بسیج شدن جامعه به سمت توسعه غربی را به چالش بکشیم و فرصت برای زدن ریشه هایش که نقد علوم انسانی آن است،ایجاد می شود . و هم جهت را حفظ کرده ایم و هم ریشه ها را.

لذا در نقشه راه مکرر گفته ایم نگرش ، مثلاً نگرش های ضد خانواده ،نگرش های ضد برنامه ریزی، البته نگرش نه به معنای تئوری خانواده.

3/9. ساختارهای ذهنی، نقطه وصلِ تئوری علمی و ساختار عینی با جامعه

نتیجه می گیریم هر تئوری علمی و ساختار عینی یک نقطه وصل با جامعه دارد ،زیرا جامعه باید برنامه ی آنرا بپذیرد تا آن برنامه جلو رود. نقطه ی وصل «ساختارهای ذهنی »هستند ،نظام نگرش ها هستند.اگر حمله کردیم و این نگرشها را شکستیم در واقع نگذاشته ایم این جهت غربی در جامعه حاکم شود.البته روشنفکران دوباره با یک نگرش جدید وارد می شوند و ما باید دوباره با آنها مقابله کنیم .

4/9. افزایش حمله به نگرش های ذهنی، عامل ایجاد فرصت برای اصلاحِ ریشه ای ساختارهای علمی و عینی

نکته قابل توجه این است که هرچه نگرش های ذهنی مورد حمله قرار بگیرند ،فرصت برای اصلاح ریشه ای ساختارهای علمی و عینی پیدا می شود. یعنی هم جهت را حفظ کرده ایم و هم فضا برای اصلاح پیدا کرده ایم.

5/9. ایجادِ نگرش های جدید، عامل انجامِ کار، به وسیله ی جهت حرکتِ انقلاب اسلامی

پس اگر بخواهیم به وسیله ی جهت ، کاری انجام دهیم ،باید نگرش های جدیدی هم ایجاد کنیم. شاه مهری اصلی ما که به کمک امام زمان(عج)و توسط دو علمدار انقلاب (امام خمینی و امام خمینی) انجام شده است، این است که توانسته اند نگرش سازی کنند.

مثلاً در شاخص امنیت به وسیله ی بسیج توانستند حفظ جهت کنند زیرا بسیج دارای ریشه علمی نیست اما در مقابل ساختارهای نظامی که برمبنای دافوس بود ،توانست کارآمدی خود را نشان دهد. یعنی امام (ره)توانست نگرش مردم را نسبت به امنیت بوسیله ی بسیج نشان دهد.

6/9. توانایی به دست گرفتن ساختارهای ذهنی، عامل اصلاح ساختارهای علمی و عینی در عقبه

فرض گرفتیم جهت برای ما اصل است با این فرض 3 چیز در ضد جهت حرکت می کنند ،ساختارهای علمی ضد جهت حرکت می کنند و برنامه ریزی مبتنی به این ساختارها هم ضد جهت حرکت می کند. اگر توانستیم حلقه ی آخر ساختارها،یعنی ساختار ذهنی رابه دست بگیریم فرصت برای اصلاح ساختارهای علمی و عینی در عقبه ایجاد می شود.

نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی 27مأموریت برای شکستن نگرش برای فرآیند مدرنیزیاسیون یا بهتربگویم 27راهروی بزرگ برای تئوریزه کردن نگرش های متناسب با جهت انقلاب ،ایجاد می کند.

7/9. ایجاد ارتباط با مردم به وسیله ساختارهای ذهنی، عامل موفقیت در قبول کردن تئوری خود توسط دیگران

پس با تعریف تنهای علمی یا عینی اصلاً انقلاب قابل تعریف نیست.اما اگر خوب به آن در مراکز علمی پرداخته شود وساختارهای متناسب با آن ترسیم شود و با مردم به وسیله ی ساختارهای ذهنی ارتباط برقرار کردید،می توانید تئوری خود را به قبول همگان برسانید.

به طور مثال در قضیه ی یارانها به دلیل ایجاد نگرش در بین مردم ،مردم به راحتی همراهی کردند وکشور به چالش کشیده نشد با اینکه هجمه ی زیادی به آن شد.

30 سال است که انقلاب بوسیله ی ساختار های ذهنی توانسته جلوی استکبار بایستد .البته هردو امام ساختارهای ذهنی را نگه داشته و مدام دستور به کار بر روی ساختارهای علمی و عینی کرده اند. و ساختارهای ذهنی را به نفع اسلام می شکنند و زمینه ی مشارکت برای ساختارهای علمی و عینی ایجاد میکنند.

امام خامنه ای (مدظله العالی)مکرر فرموده اند :«هرجا ساختارهایمان اشکال داشته باشد ،آنها را اصلاح می کنیم»

8/9. نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی، نقشه راهی برای ایجادِ ساختارهای ذهنی و ایجادِ فرصت برای به وجود آمدنِ ساختارهای عینی و عملی

نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی ،یک نقشه راه برای ایجاد ساختارهای ذهنی است و فرصت برای ایجاد ساختارهای عینی و علمی محیا می کند.وان شاالله به زودی به نتیجه میرسد.